جدول جو
جدول جو

معنی هفت پرکا - جستجوی لغت در جدول جو

هفت پرکا
از انواع بازی های گروهی که شباهت نزدیکی با بازی هفت سنگ دیگر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هفت ارکان
تصویر هفت ارکان
هفت اندام، هفت عضو بدن انسان، شامل سر، سینه، شکم، دو دست و دو پا، هفت ارکان
فرهنگ فارسی عمید
(هََ مَ کَ)
سبعۀ سیاره:
از پشت چارلاشه فرودآمده چو عقل
بر هفت مرکبان فلک ره بریده ایم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(هََ پَ دَ / دِ)
هفت پردۀ چشم. (از برهان) :
اشک حرم نشین نهان خانه مرا
زآنسوی هفت پرده به بازار می کشی.
حافظ.
، هفت آسمان. (برهان) :
چرخ مشعبد از رخ عابدفریب تو
در زیر هفت پرده خیالی نیافته.
سعدی.
، هفت پردۀ ساز. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(هََ پَ / پِ کَ)
کنایت از هفت آسمان. (برهان) ، هفت کوکب سیار. (برهان) ، جایی که در آن هفت گونه نقش باشد:
آن سراچه که هفت پیکر بود
بلکه ارتنگ هفت کشوربود.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(هََ پَ رَ)
کنایت از هفت زمین است:
زین هفت پرند پرنیان رنگ
گر پای برون نهی خوری سنگ.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(هََ پَ)
هفت آسمان. (برهان) :
فهرست جمال هفت پرگار
وز هفت خلیفه جامگی دار.
نظامی.
در مرکز خط هفت پرگار
یک نوبتی نشانده بر کار.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(هََ دَرْ)
هفت آب و هفت بحر. (یادداشت مؤلف). اول دریای اخضر که عرض آن پانصد فرسنگ باشد و جزائر آباد بسیار دارد و یکی از آنها سراندیپ است...، دوم دریای عمان...، سوم دریای قلزم یا بحر احمر...، چهارم دریای بربر...، پنجم دریای اقیانوس...، ششم دریای قسطنطنیه که آن را بحرالروم نیز گویند...، هفتم دریای اسود... (از غیاث). در برهان نوشته که هفت دریا این است: دریای چین، دریای مغرب، دریای روم، بحر بنطش، بحر طبریه، بحر جرجان، بحر خوارزم. (از غیاث). هفت محیط. هفت آب. هفت بحر:
پس بر آن سد مبارک ده انامل برگشاد
جدولی را هفت دریا ساخت ازفیض عطا.
خاقانی.
در وصف تو عقل و دانش ما نرسد
یک قطره به گرد هفت دریا نرسد.
عطار.
هفت دریا اندر او یک قطره ای
جملۀ هستی ز موجش چکره ای.
مولوی.
هفت دریا را درآشامد هنوز
کم نگردد سوزش آن حلق سوز.
مولوی.
که گر آفتاب است یک ذره نیست
وگر هفت دریاست یک قطره نیست.
سعدی.
گریۀ حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی.
حافظ.
رجوع به هفت آب، هفت بحر و هفت محیط شود
لغت نامه دهخدا
(هََ رِ)
دهی است از بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس که تعداد کمی سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هفت پرده
تصویر هفت پرده
هفت پرده چشم: (ای دردو ثاق وهفت پرده برتودوعروس جلوه کرده) (تحفه العراقین) (اشک حرم نشین نهانخانه مرا زان سوی هفت پرده ببازارمیکشی) (حافظ) توضیح بعقیده قدماچشم ازهفت پرده یاطبقه مرکب است: ملتحمه که از همه بیرون ومماس باهواست، قرنیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت ارکان
تصویر هفت ارکان
هفت اعضا: (زین گونه گذشت سالیان برهفت کاندرتعب است هفت ارکانم) (بهار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت پرگار
تصویر هفت پرگار
((~. پَ))
هفت آسمان
فرهنگ فارسی معین